خوش آمدید!

نام:فاضلِ،محل تولد:لارستان بزرگ؛سن:22؛ تیم مورد علاقه(ایرانی):پرسپولیس؛خارجی : بارسلونا و اینتر (همین)

خوش آمدید!

نام:فاضلِ،محل تولد:لارستان بزرگ؛سن:22؛ تیم مورد علاقه(ایرانی):پرسپولیس؛خارجی : بارسلونا و اینتر (همین)

فاطمه معتمدآریا: اگر اعتراض نکنیم هنرمند نیستیم

فاطمه معتمد آریا در جمع خبرنگاران با اشاره به محدودیت‌هایی که در شش سال اخیر برای فعالیت او ایجاد شده، با تاکید بر اینکه “در حرفه خودم دارای تفکر هستم و به اصولی که با آن تربیت شدم پایبند هستم”، افزود: از کودکی به من آموزش دادند به شرایطم معترض باشم. اگر قرار باشد از یک هنرمند اعتراضش را نسبت به شرایط حرفه ای خودش بگیرند که دیگر هنرمندی وجود ندارد. من برای خودم یک فکر دارم که برای این فکر احترام قائل هستم، که هنرمند تحت هیچ شرایطی قرار نیست فرمانبرداری بی هدف باشد. این بازیگر سینما در ابتدا با اشاره به برخی محدودیت های اخیر در مورد پخش تصویرش، گفت: محدودیت ها خیلی به من مربوط نیست چون من قانون گذار نیستم و مجری موقعیتی هستم که در آن قرار گرفتم اینکه روزی اجازه می دهند تصویر من پخش شود روزی اجازه نمی دهند خیلی به من مربوط نمی شود و این همه تضادی که در نمایش یک کار فرهنگی وجود دارد را نمی فهمم. معتمدآریا افزود: همه ابزار من، روح و روانم است و با روح مخاطبان ارتباط دارم.

فرار پسر دوم محسن رضایی به انگلستان

سایت «عماریون» نزدیک به انصار حزب‌الله از فرار علی رضایی فرزند دوم محسن رضایی به بریتانیا خبر داد. این سایت روز چهارشنبه (۲۲ تیر) نوشته که علی رضایی که «رفاقت دیرینه‌ای با مهدی هاشمی رفسنجانی» دارد از اول تیر ماه سال جاری به بریتانیا رفته است. آن‌طور که «عماریون» نوشته است٬ علی رضایی قصد دارد «در پوشش ادامه تحصیل» در بریتانیا ماندگار شود. به نوشته این سایت٬ علی رضایی از مدیران ارشد در دبیرخانه مجمع تشخیص بوده و به کلیه اسناد محرمانه و طبقه بندی شده این نهاد حکومتی دسترسی داشته است. این سایت در ادامه نوشته که «احمد. ر پسر اول محسن. ر نیز در سال ۱۳۷۶ همسر خود را روی تخت بیمارستان‌‌ رها کرد و به امریکا گریخت و پس از ازدواج مجدد با یک بانوی اهل کره جنوبی و مصاحبه‌های متعدد علیه نظام بالاخره در سال ۱۳۸۵ با عنایت و لطف مقامات عالیرتبه نظام اجازه ورود به کشور را یافت.» «عماریون» در ادامه نوشته که «احمد ر. که از همسر کره‌ای خود یک فرزند داشت برای بار سوم در ایران با دختر رضا س. فرمانده اسبق سپاه اصفهان که مطلقه پسر اکبر خ. ک از متهمان اصفهانی‌الاصل پرونده قتل‌های زنجیره‌ای فروهر و... در سال ۷۶ بود٬ ازدواج کرد و صاحب فرزند شد ولی یک سال بعد مجدداً به خارج از کشور گریخت و تاکنون مراجعت ننموده است.» محسن رضایی و دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکنون به این خبر واکنشی نشان نداده‌اند.

پناهندگی امید آهنگر (علی کوچولو) به همراه همسرش به هلند

امید آهنگر(علی کوچولو) و همسرش در انتظار دریافت پاسخ پناهندگی در هلند بسر می‌برند. این زوج هنرمند ایرانی حدود شش ماه است که از راه یونان، خود را به این کشور رسانده‌اند ولی فرزندشان همچنان در تهران است. امید آهنگر، هنرمند تئاتر، به دلیل بازی در مجموعه تلویزیونی «علی کوچولو» در دهه ۱۹۸۰ در ایران چهره شناخته‌ شده‌ای است .امید آهنگر به «شبکه ایرانیان هلند» گفته است که به دلیل شرایط مبهم زندگی‌اش دچار زیر فشار روحی فراوانی است. او از شرایط زندگی در کمپ پناهندگی بسیار گله‌مند است و می‌گوید ناگزیر است همراه با همسرش در کنار یک خانواده دیگر زندگی کنند و اتاقی که در اختیار آنها قرار داده شده، تنها برای یک نفر مناسب است امید تنها خواسته‌اش را فعالیت آزاد در رشته خود (تئاتر و سینما) عنوان می‌کند و در طول مدت اقامت در کمپ، با دوربین موبایل خود هم یک فیلم کوتاه ساخته و در حال ادیت آن روی لپ‌تاپ است همسر امید، نوشین خانی، هنرمند سینما نیز همراه اوست.

دو سوتی از برنامه های تلویزیون!

اولین سوتی مربوط به محمد سلوکی میشه که در حال حاضر هر جمعه مجری برنامه خوشا شیراز هستش توی این برنامه رامبد جوان با همسرش و دعوت کرده بودند  بحث کشیده شد که کی اصلیتش کجاییه؟ رامبد از محمد سلوکی پرسید تو اهل کجایی؟ محمد سلوکی هم با آب وتاب از شجره نامشون و گستردگی خانوادشون میگفت همین جور که داشت حرف میزد میگفت : اصالت خانواده ی ما برمیگرده به سلوکیان و خیلی گسترده ایم حتی در شمال هم خانوادمون دیده شدن!!!!!!! همین حرفش باعث شد تمام مهمون ها ی این برنامه از خنده رو ده بر بشن!!!!!


دومین سوتی هم مربوط به برنامه جشنواره جزیره کیش میشه که از بچه ها میپرسیدن اینجا چه خبره همه میگفتند جشنه و کلی خوش میگذره از بچه ها تقاضا میکنیم شما هم به کیش بیایید !از یه دختره حدودا"۶-۷ ساله  پرسیدند اینجا چه خبره ؟ دختره گفت : هیچ خبر !!!!!

باید از این زندگی استعفا داد !

باید از این زندگی استعفا داد

خسته شده ام از این زندگی تکراری 

روزها مانند هم تکرار میشوند بدون حتی کوچکترین تغیییر

اینترنت را باز میکنی که سایتهای تازه باز کنی اما با پیغام فیلتر روبرو میشوی و

اتوماتیک وارد سایتهای دلخواه وزارت ارشاد میشوی!

از خانه خارج میشوی که هوایی به سرت بخوردشاید حالت بهتر شود اما  آنطرف خیابان میبینی که دختری را به جرم بدحجابی بر روی زمین میکشندو میبرندحالت بدتر میشود!

میروی چیزی از مغازه بخری و بخوری اما میبینی که قیمتها از دیروز هم گرانتر شده اند وصداهای مردمی که از زیاد شدن قیمتها غرولند میکنند !

میروی دانشگاه اما بر روی شیشه زده اند به جهت اسلامی شدن دانشگاه ها کلاس های پسرها تغییر کرده است و به بعد از ظهر افتاده است !

میروی خانه که ماهواره ببینی تا کمی حوصله ات سرجایش بیاید اما میبینی ماهواره کار نمیکند بعد از رفتن به پشت بام متوجه میشوی نیروی انتظامی با عملیات راپل موقعی که در خانه نبودی دیش ها را جمع کرده اند !

به ناچار تلویزیون را روشن میکنی شبکه یک را میزنی که یک روحانی در روز جشن  از شهادت سخن میکند !

شبکه را فورا" عوض میکنی در حالی که زیر لب به آن روحانی فحش میدهی !

شبکه دو را مبینی که مشتی عمو ها و خاله ها در ریخته اند و مدام قربان صدقه بچه ها میروند وخود را به زمین و هوا میکوبند که بچه های داخل استدیو بخندند اما دریغ از بچه ای که یک خنده از ته دل بکند .

شبکه 3 مدام فیلم های کره ای را پخش میکند که آدمش پرواز میکند وقصه هایش  مربوط به سلسله های قبل کره است در حالی که من از تاریخ کشور خودم خبر ندارم اما میدانم که در چه قرنی کدام سلسله در کره حکمرانی میکرده است !

تلویزیون را خاموش میکنی و زنگی به محمد پسر همسایه میزنی که چند دقیقه ایی سر کوچه بنشینی همین که میخواهی بنشینی گشت انتظامی می آید و تو را مجبور میکند که به خانه برگردی و اگر بار دیگر ببیند سر کوچه نشسته ایی تو را خواهند برد اما نمیگویند کجا؟!

به ناچار باز هم برمیگردی به خانه با خود میگویی کاش سینمای شهرمان باز بود اخر به خاطر پخش فیلم مارمولک سپاه آن را بسته بود و دیگر اجازه ی بازگشاییش را نداد!

دیگر از این زندگی خسته شدی دلت میخواهد از این زندگی لعنتی استعفا بدهی اما مشکلی بزرگ بر سر راهت است و آن هم آن دنیاست که شاید از اینجا هم بدتر باشد پس چاره ایی نداری که بسوزی و بسازی و در اینجا زندگی کنی !